مکاتب از نگاهی دیگر

مکاتب بعد از خلافت عباسیان به تدریج شکل گرفته و طبقه بندی شدند.

خلاصه ای از آنچه بر نگارگری گذشت:

تاریخ هنر نقاشی در ایران به دوره غارنشینی برمی‌گردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده‌ای از حیوانات و انسان‌ها کشف شده است که متعلق به بیش از ۱۲هزار سال پیش است.
سنگ نگاره های 12000 ساله غار میرملاس لرستان

 

علاوه بر آن، نقاشی‌های کشف شده روی ظروف سفالی در تپه سیلک و شوش نیز ثابت می‌کند، هنرمندان ایرانی در این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته‌اند. نقش‌های روی سفالینه‌ها عبارت‌اند از شکل حیوانات و طبیعت که بسیار ساده و هندسی ترسیم شده‌اند. با توجه به اینکه خط از نقاشی به وجود آمده است، به نظر می‌رسد این نقاشی‌ها مایه‌ای از خط نیز داشته‌اند.
نگاره های روی ظروف کشف شده در تپه سیلک    دیوارنگاره های شوش
همچنین نقاشی‌های معدودی متعلق به دوره اشکانیان در کوه خواجه سیستان و دورا اروپوس در بین‌النهرین یافت شده است که می‌توان در آن‌ها سنت‌های دینی نقاشی پس از اسلام را به‌خوبی مشاهده کرد. گاهی سبک به‌کار رفته در آن‌ها یادوار مینیاتورهای ایرانی است.
کوه خواجوی سیستان سنگ نگاره کوه خواجو
دورا اروپوس در بین‌النهرین
در عصر ساسانی، مانی پیامبر نقاش ایرانی، آثار ارزشمندی در کتاب ارژنگ به یادگار گذاشت.
نگاره آسیب دیده از مانی
از آغاز اسلام تا عهد سلجوقی حاکمان اموی و عباسی نقاشی را در انحصار خود گرفته بودند و از رشد آن در بین مردم تا حد زیادی جلوگیری می‌کردند. در قرن‌های نخستین اسلامی، نقاشی و نگارگری بیشتر در کتاب‌آرایی استفاده می‌شد. معمولا سرآغاز و حاشیه‌های کتاب رنگ‌آمیزی و تزیین شده بودند. هنر کتاب‌آرایی در زمان سلجوقیان، مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. از حدود قرن دهم هجری نقاشی به‌صورت مستقل مطرح شد. نخستین نقاشی‌های دوران اسلامی شهرت خود را از مکتب بغداد یا مکتب عباسی دارند. نگاه این مکتب به‌خصوص به کشیدن حیوانات و شرح همراه با تصاویر داستان‌ها است. هنرمندان این مکتب به‌نوعی در نقاشی بدعت ایجاد کردند. آن‌ها علاقه زیادی داشتند تا پس از سال‌ها رکود در هنر نقاشی آیین تازه‌ای به وجود آوردند، اما در این راه چندان موفق نبودند. در آثار آن‌ها از رنگ‌های معدودی استفاده شده است. از آثار آن‌ها می‌توان به کتاب مصور کلیله و دمنه اشاره کرد. به‌طور کلی در نقاشی‌های این عهد نشانه‌هایی از مکتب مانی دیده می‌شود.
پس از هجوم مغولان مکتب جدید مغول در ایران به‌وجود آمد. این مکتب تحت‌تاثیر هنر چینی و سبک مغول و همانند آن‌ها دارای طرح‌های خشک و بی‌حرکت بود. مغولان پس از استقرار در ایران تحت‌تاثیر هنر ایرانی قرار گرفتند. آن‌ها نه‌تنها به فن، بلکه به موضوعات ایرانی نیز احترام می‌گذاشتند. در مقابل، نقاشی‌های ایرانیان نیز از سبک مغول تاثیر پذیرفت. ایرانیان از طرح‌های چینی الهام می‌گرفتند و با مهارت خاصی آن‌ها را با رنگ‌های ایرانی رنگ‌آمیزی می‌کردند.
حمله ویرانگر مغولان در اوایل قرن هفتم هجری منجر به از بین رفتن بسیاری از آثار فرهنگی ایرانیان شد. وارثان چنگیزخان مغول با قبول دین اسلام دست به تاسیس دولت‌هایی در ایران زدند و هنرمندان را به پایتخت‌های خود در تبریز و مراغه بردند. از طرفی هم به‌علت مصالحه‌ای که میان حاکمان مغول و حاکمان شیراز صورت گرفت، عده‌ای از هنرمندان نیز جذب شیراز شدند. در همین زمان به همت خواجه رشید‌الدین  فضل‌الله مرکزی علمی و هنری به نام ربع ‌رشیدی در تبریز ایجاد شد که باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد. در همین مرکز کتاب به نام تاریخ رشیدی تهیه شد که نسخه‌هایی از آن با نقاشی‌های متعددی تزیین شده است. از نظر فنی نقاشی‌های این عهد از عهد سلجوقی قوی‌تر است. رنگ‌ها تنوع زیادی دارند و طرح‌ها از دقت بالایی برخوردارند. در بیشتر نقاشی‌ها شکل‌ها منشایی چینی دارند. مانند کوه‌ها، ابرها و پرندگانی که با دقت طراحی شده‌اند و گل‌ها و درختانی که پر از پیچ و تاپ هستند. مجموعه آثار این عهد را از آنجا که در تبریز پدید آمده‌اند به نام مکتب تبریز نیز می‌خوانند.
در این دوران در شیراز مکتبی به‌وجود آمد که از شیوه‌های چینی تاثیر کمتری پذبرفته بودند و به نام مکتب شیراز معروف شدند.
برخلاف دو مکتب بغداد و مغول که نمونه‌های کمی از انان باقی مانده، آثار زیادی از مکتب هرات در دست است. نیاکان تیمور از موسسان این مکتب بوده‌اند. متخصصان هنر نقاشی اعتقاد دارند که نقاشی ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود که توانستند خود را از تاثیرات هنر چینی رها کنند. تصاویری که از شاهنامه بایسنقری در دست است این نکته را ثابت می‌کند. رنگ‌آمیزی در این دوران قوی‌تر از مکتب‌های پیشین است. از این عهد به بعد امضای نقاشان در کنار آثارشان دیده می‌شود، زیرا آن‌ها توانسته بودند نام خود را از نفوذ نام نویسنده یا مکتب، رها کنند که دلیلی بر رشد حرفه نقاشی در این دوران است.
از نقاشان معروف مکتب هرات باید از کمال‌الدین بهزاد نام برد. وی روش جدیدی در نقاشی ایران عرضه کرد و نقاشی را از شکل سنتی و درباری بیرون آورد و زندگی مردم عادی را موضوع نقاشی‌های خود قرار داد. حتی آثار او بر نقاشی هند و ترکیه نیز تاثیرگذار بوده است.
در دهه‌های نخست حکومت صفویان نقاشی همان راه مکتب هرات را ادامه داد. یکی از پرارزش‌ترین آثار این دوره نسخه‌های مصوری از خمسه نظامی است که تقریبا تمام نقاشان معروف آن زمان در آن نقاشی کشیده‌اند. این نقاشان برخی مانند میرک و میرسید علی از شاگردان بهزاد و برخی مانند سلطان محمد از او تاثیر پذیرفته‌اند.
در سال‌های بعد به‌علت رشد شهرنشینی و با ساختن کاخ‌ها در پایتخت جدید اصفهان، نقاشی شکل دیگری به خود گرفت و در مواردی جزیی از هنر معماری گشت و بر دیوارها به‌منظور تزیین به کار گرفته شد. از مهم‌ترین بناهای این عهد که از نقاشی در آرایش داخلی آن‌ها استفاده شده است، ساختمان عالی قاپو و چهلستون در اصفهان است.
بخشی از تحول در نقاشی عهد صفوی به خاطر آشنایی با فرهنگ غربی است. برای اولین بار عده‌ای از نقاشان اروپایی به ایران آمدند و گروهی ازجوانان علاقه‌مند به نقاشی به ایتالیا فرستاده شدند. به این ترتیب از همین دوران شیوه نقاشی غربی نیز در ایران رایج شد، حتی در این دوره در وسایل نقاشی نیز تغییراتی به وجود آمد. استفاده از رنگ روغن، بوم نقاشی و رنگ‌های خاص نقاشی از جمله تغییرات است. از معروف‌ترین هنرمندان این زمان محمد زمان است. نقاشی‌های او بیشتر بر اساس نقاشی غربی است و در موارد اندکی به جنبه‌های فرهنگی روزگار خود پرداخته است. زمان به طبیعت پردازی بسیار گرایش داشت.
البته در همین دوران گروهی به شیوه سنتی به نقاشی ادامه دادند که از مهمترین آنها آن‌ها به‌خصوص باید از رضا عباسی نام برد که تکامل نگرش بهزاد را می‌توان در آثار او دید.
آثار باقی‌مانده از عصر زندیه یا حاکی از تکرار هنر اواخر عهد صفویه است یا مقدمه‌ای برای تحول بعدی نقاشی ایران است. در عهد قاجار ادامه شیوه غربی در نقاشی، نتایج تازه‌ای به‌همراه داشت. در این دوران از ترکیب سنت‌های ایرانی و غربی شیوه خاصی به وجود آمد. موضوع نقاشی‌ها بیشتر تصاویری از شاه و رجال و درباریان است. درمجموع نقاشی عهد زندیه و دهه‌های نخست قاجاریه را می‌توان تحت عنوان مکتب زند و قاجار خواند که آقا صادق، محمدعلی و محمدحسن از جمله نقاشان مشهور آن هستند.
شیوه دیگری از نقاشی که از اواخر عهد صوفیه آغاز شد به نام گل و مرغ مشهور است. این نقاشی به‌نوعی از هنر تزیینی غرب متاثر است. بیشتر رنگ‌هایی که در نقاشی‌های گل و مرغ استفاده شده است، منشا غربی دارد. از این نقاشی‌ها بیشتر برای تزیین قلمدان، جعبه‌ها و در مواردی هم برای پشت جلد کتاب‌ها استفاده می‌شده است.
زمانی که مکتب زند و قاجار در حال افول بود، نقاش برحسته‌ای به نام ابوالحسن غفاری معروف به صنیع‌الملک ظاهر شد و در نقاشی عهد قاجار تحولی به وجود آورد. نقش او به‌خصوص در پایه‌گذاری هنر گرافیک ایران مهم است، زیرا نخستین تصاویر چاپی در روزنامه‌های آن زمان را او و شاگردانش تهیه می‌کردند.
امیرکبیر در دوره صدارت خود برای تشویق هنرمندان مدرسه‌ای به نام مجمع‌ دارالصنایع تاسیس کرد. در این مدرسه بهترین استادان زمان در فنون مختلف گرد آمده بودند. ابوالحسن خان نقاش باشی هم در این مرکز مشغول تذهیب کتاب هزار و یک شب بود. او یک نقاش ناتورالیست بود.
در اواخر عهد قاجار نقاشی معروف به نام کمال‌الملک (محمد غفاری) جذب دربار ناصرالدین شاه شد. علاقه او به نقاشی سبب شد راهی اروپا شود. وی نقاشی کلاسیک غربی را به‌خوبی آموخت و بیش از همه شیفته نقاش هلندی، رامبرانت، شد. گرایش او نیز به طبیعت‌پردازی بود، اما همواره به زندگی مردک و فرهنگ ایران زمین در آثارش توجه می‌کرد. او از اولین بانیان مدرسه هنری و موزه هنری ایران بود.
عده زیادی از هنرمندان پس از کمال‌الملک از روش او در نقاشی پیروی کردند و شیوه اکادمیک را بنیان نهادند. فعالیت جدی آنان از مدرسه صنایع مستظرفه آغاز شد.  تمایل به مردم‌نگاری، سایه‌روشن کاری‌های لطیف، استفاده از فرهنگ مردمی و طراحی‌ قوی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مکتب بود.
سبک دیگری که از دوره قاجار با حمایت مردم در نقاشی ایران رایج شد، نقاشی قهوه‌خانه‌ای بود. این شیوه در آغاز توسط نقاشانی آموزش‌ندیده بر اساس شبیه‌خوانی و پرده‌خوانی نقالان از داستان‌های حماسی و مذهبی در قهوه‌خانه‌ها کشیده شد. قهوه‌خانه‌دارها جهت جمع و جلب مشتری از اولین سفارش ‌دهندگان این پرده‌ها بودند. این شیوه به‌تدریج با ایجاد رسانه‌های همگانی به‌خصوص تلویزیون از رونق افتاد.
با شروع تحولات سیاسی در ایران جنبش‌های غربی نیز در ایران آغاز شد و بر همه چیز از جمله نقاشی اثر گذاشت. بیشتر تقاشان علاقه داشتند از سبک‌های غربی بهره بگیرند و از سنت‌های قدیمی خارج شوند. این گروه به نقاشان نوگرا معروف شدند که تا حدی از سنت‌های اصیل و ایرانی دور ماندند و از طبیعت نیز کمتر تقلید می‌کردند. از طرفی عده‌ای از هنرمندان همان شیوه‌های سنتی را دنبال کردند. شیوه نگارگری جدید در نقاشی معاصر ایران حرکتی از جانب نقاشان در راه احیای هنرهای قدیمی و سنتی ایران بود. روش این دست هنرمندان در طبیعت‌پردازی و امور انسان‌ها بود و بسیار یادآور نگاره‌های پیشین ایرانیان است. از ویژگی‌های بارز نقاشی‌ها و مینیاتورهای این مکتب می‌توان به وجود صورت‌های زیبا و جذاب، فضاهای خیالی و رویایی، جامه‌های پرچین و چروک، شال‌های پر چین بلند، حاشیه‌های زیبا و همچین داستان‌های عاشقانه و حماسی گلستان و بوستان و شاهنامه اشاره کرد.
یکی از شیوه‌هایی که در این دوره به‌وجود آمد شیوه سقاخانه بود. با تقلید مخالف بودند و سعی داشتند در آثارشان از عناصر سنتی استفاده کنند. نقاشی این سبک پیوند عمیقی با دوره‌های باشکوه هنر نقاشی اصیل ایرانی در دوره‌های گذشته دارد. ویژگی خاص هنری این مکتب استفاده از جنس و مواد دلخواه، آزادی در انتخاب نقش‌ها و طرح‌ها و رنگ‌ها و ارتباط مستقیم با فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی است. پیشرفت کار هنرمندان سقاخانه سبب پیدایش شیوه‌های جدید در نقاشی و خوشنویسی شد که گاهی تشخیص خط یا نقاشی بودن تابلو را دشوار می‌کند و بیننده را در ابهام فرو می‌برد. در این نوع نقاشی علایم خاصی مانند پنجه، علم، صور هندسی با ترکیبی از رنگ‌های غلیظ، پیچ‌ها و قوس‌های جذاب و حروف درهم استفاده می‌شود.
به هر حال نقاشی با قدمت ایرانی هنوز هم به‌عنوان یکی از بزرگترین سبک‌های نقاشی در جهان مطرح است. آسمان‌های آبی روشن، زیبایی شگفت‌انگیز شکوفه‌ها و گل‌ها روی درختان، طبیعت بکر و در میان آن تصاویر انسان‌هایی گوناگون، زشت و زیبا، خوب و بد بر بوم نقاشی‌ هنرمندان ایرانی جلوه‌ای خاص یافته و برای ایران و ایرانی افتخار فراوان آفریده است.

 

* مکتب بغداد (عباسی)

مکتب بین المللی عباسی که اولین مکتب نگارگری جهان اسلام است به سده‌های اولیه هجری و دوران خلافت عباسیان باز می‌گردد. این مکتب که آن را متاثر از دوران ساسانی و نگارگری مانوی می‌دانند از نقاشی بیزانس هم تاثیر پذیرفته است. مکتب عباسی را به دلیل همین تاثیرات نمی‌توان مکتبی کاملا ایرانی دانست؛ به دلیل نقش مصوران عرب ایرانی و سریانی (منصوب به سوریه)  لقب مکتب جهانی و به دلیل تهیه نسخ خطی در بغداد لقب مکتب بغداد را به آن داده‌اند. کلیله‌ و دمنه، مقامات حریری، البیطره و غیره از آثار این دوره‌اند.

* مکتب سامانی

این مکتب را یکی از دوره‌های مهم نگارگری بعد از اسلام می‌دانند. کتاب اندرزنامه در قرن پنجم هجری‌ قمری یکی از مهم‌ترین کتب نگارگری دوره سامانی است.

* مکتب سلجوقی

مکتبی که در زمان حکومت سلجوقیان برپا شد و در آن هم‌چنان ترکیب‌بندی‌های ساده، مانند مکتب عباسی حفظ شده ولی وجه تمایز آن با مکتب عباسی وجود تاثیراتی از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) است. نگارگری در دوره سلجوقی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و نگارگران به سمت مصورسازی منابع ادبیات و عرفان می‌روند. ازجمله مهم‌ترین کتب مصور در نگارگری ایران در زمان سلجوقیان می‌توان به کتاب سمک عیار  و ورقه‌ و گلشاه (منظومه عاشقانه) اشاره کرد.

* مکتب تبریز اول (ایلخانی، مغول)

در این دوره شاهد تاثیر نقاشی چینی و گسترش نقاشی تلفیقی ایرانی-چینی خواهیم بود که با گذشت تاثیر نقاشی چینی کمتر و قدرت نگارگری ایرانی بیشتر می‌شود. نگارگری کتاب در این دوره افزایش می‌یابد که می‌توان به معراج‌نامه و شاهنامه دموت اشاره کرد. همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصورسازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعه‌ای به‌نام ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود انجام شد. منافع الحیوانات نوشته ابن بختیشوع، جامع التواریخ رشیدی نوشته خواجه رشیدالدین فضل الله، شاهنامه فردوسی (معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی) برخی از آثار این دوره‌اند.

* مکتب شیراز اول 

مکتب شیراز اول همزمان با مکتب تبریز اول در شیراز صورت گرفت و به دوران حکومت آل انجو و آل مظفر باز می‌گردد. در این دوران شیراز از حملات مغولان در امان مانده بود و از این جهت بستری مناسب برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تاثیرپذیری ناشی از این حملات بود که نوآوری‌هایی نیز به آن افزوده گردید. مونس الاحرار شاهنامه قوام الدین حسن وزیر یکی از آثار این دوره است.

* مکتب جلایری

مکتب جلایری یا مکتب تبریز-بغداد سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان و در دوران حکومت جلایری‌ها در این رشته هنری رایج شد. کتاب آرایی در دربار جلایریان به‌خصوص در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص پیدا کرد. در این مکتب هنرمند با حذف عناصر چینی و بیزانسی به‌سمت نشان دادن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی می‌رود. دیوان خواجوی کرمانی (اثر جنید بغدادیعجایب المخلوقات (زکریای قزوینی)، کلیله‌‌ و‌ دمنه (نصرالله منشی) و خسرو‌ و‌ شیرین از آثار این نگارگری محسوب می‌شوند.

* مکتب شیراز دوم

این مکتب به حکومت تیموریان در شیراز و دوران فرمانروایی اسکندر سلطان، ابراهیم سلطان و ترکمنان باز می‌گردد. قرینه‌سازی در نگاره‌های این مکتب، تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیب‌بندی‌ها از مهم‌ترین ویژگی‌های دیداری این مکتب است. منتخبات اسکندر سلطان، شاهنامه ابراهیم سلطان و خاوران نامه از آثار این مکتب‌اند.

* مکتب هرات

پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و هرات را به پایتختی برگزید. توجه و حمایت بی‌دریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا موجب شد تا تهیه کتب مصور این‌بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میرزا رونق بگیرد. ترکیب‌بندی متقارن و عموما دایره‌وار از خصوصیت اصلی این مکتب است. کاربرد رنگ‌های غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی و بازتاب عناصر ایرانی از مکتب شیراز مکتبی کاملا ایرانی پدید آورد. از کتب این دوران می‌توان به نسخه کلیله‌ و دمنه بایسنقری از محمد بی بایسنقری، شاهنامه فردوسی، شاهنامه بایسنقری، شاهنامه محمد جوکی (فرزند شاهرخ)، معراج‌نامه همای و همایون، گلستان سعدی، بوستان سعدی و خمسه نظامی اشاره داشت.

 

* مکتب بخارا

پس از آنکه قوم ازبک برای بار دوم بر هرات مسلط شد و آنجا را مورد تاخت‌وتاز و غارت قرار دارد، تعدادی از هنرمندانی که در هرات بودند به بخارا مهاجرت کردند و بدین صورت مکتب بخارا شکل گرفت. تعداد آثار هنرمندان بخارا بسیار کم است. در رأس هنرمندان این مکتب، محمود مُذهب بود که آثار باقی‌مانده از این استاد در سال 1309 هجری شمسی در نمایشگاهی در لندن به معرض نمایش گذاشته شد.

 

* مکتب تبریز دوم (صفوی)

مکتب تبریز دوم به دوران حکومت صفوی در ایران مربوط است که دوران زمامداری شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب را شامل می‌شود. مکتب تبریز از ترکیب سنت مکتب مغول و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد. بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول ویژگی‌هایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بی‌سابقه بوده است. وی برای اولین بار سعی کرد تا پیکره انسانی را به‌طور دقیق طراحی کند و به نمایش بگذارد؛ بهزاد همچنین موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.

 

* مکتب مشهد

مکتب مشهد مربوط به دوران صفویه و شاه طهماسب است و در مشهد به حمایت ابراهیم میرزا شکل گرفت.

 

* مکتب قزوین

مکتب قزوین مربوط به دوران صفویه و شاه طهماسب بعد از تغییر پایتخت به قزوین تا به حکومت رسیدن شاه عباس است.

 

* مکتب اصفهان

مکتب اصفهان به دوران صفویه و تغییر پایتخت به اصفهان در دوران شاه‌عباس تعلق دارد. از مشخصه‌های نقاشی مکتب اصفهان یا مکتب صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. استاد محمدی، از نقاشان بزرگ این دوران در طراحی با قلم تبحر داشت و از ویژگی‌های آثارش می‌توان به تصویر اشخاص بلندقامت با صورت گرد و کوچک؛ و واقع بینی او در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستایی اشاره داشت.

* نگارگری دوره‌های افشار، زند و مکتب قاجار

مکتب نقاشی قاجار در دوره زند شروع شد و تا دوره قاجار و کمی پس از آن ادامه پیدا کرد. این شیوه سبکی منسجم و مکتبی با جایگاه ویژه در نقاشی است که همه ویژگی‌های موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. مکتب فوق بیشتر از تلفیق ویژگی‌های هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوه‌های از نقاشی اروپایی شکل گرفت. آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تا حدی مرسوم بود که فرنگی‌سازی نامیده می‌شد؛ ابتدا در دوره زند و سپس در دوره قاجار این آثار شکل مشخص خود را یافته و گونه‌ای از نقاشی عامیانه با عنوان نگارگری قهوه خانه‌ای را پدید آورد.

 

 

Visits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up