مکتب اصفهان

 

در اوایل سده یازدهم، پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال یافت و هنرمندان قزوین و سایر شهرهای مهم به اصفهان روی آوردند و این شهر مرکز فعالیت های هنری شد. کارگاه های نقاشی رونق یافت و علاوه بر نقاشی کتاب، دیوارنگاری برای تزئین عمارات و کاخ ها انجام گرفت.
در روزگار شاه عباس بر اثر گسترش ارتباط تجاری و سیاسی با کشورهای اروپایی و هندوستان و انتقال ارامنه جلفا به اصفهان، پاره ای از ویژگی های نقاشی غرب نیز به هنر ایران راه یافت. در برخی از دیوارنگاره های کاخ های سلطنتی اواخر دوران شاه عباس و همچنین در نگاره های این زمان، تاثیر و نفوذ شیوه های نقاشی اروپایی کاملا هویداست.
از حضور نقاشان اروپایی که در خدمت دربار اصفهان بوده اند نیز گزارش هایی وجود دارد و نام چند نقاش هلندی نیز ذکر شده است، از جمله لوکاس وان هسولد، ژان هلندی و نقاشی به نام ژول که یونانی الاصل و بزرگ شده ایتالیا بوده و بنا به گزارش فیگوئرا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس، در حدود سال 1027 هجری قمری برای یکی از کاخ های شاه نقاشی کرده است.
در زمان شاه عباس دوم نیز نقاشانی برای دربار اصفهان کار کرده اند، از جمله دو نقاش به نام های فیلیپ آنجل و لوکار که از طرف کمپانی هند شرقی، برای آموزش طراحی به شاه عباس دوم اعزام شده بودند.
به طور کلی در سده یازدهم، علاوه بر کتاب آرایی که به دلیل هزینه های سنگین آن منحصرا توسط دربار حمایت می شد، نقاشی به صورت دیوارنگاره و رقعه های مصور نیز گسترش یافت و علاوه بر دربار، سفارش هایی نیز از جانب تجار و متمولین به هنرمندان نقاش ارجاع می شد.
همین موضوع باعث رونق رقعه سازی با هزینه های مختصر گردید، به طوری که نقاشان در رقعه های مصور از رنگ کمتری استفاده می کردند و یا کار را با طراحی به پایان می بردند. آنها عموما پس زمینه را با چند شاخ و برگ و یا ترسیم خطی مقداری ابر و بدون رنگ آمیزی تزئین می کردند. موضوع در این رقعه ها عبارت از ترسیم پیکر شاهزادگان، نجبا و یا زن و مردی جوان به صورت منفرد و ایستاده یا نشسته بود. این جریان از یک سو باعث رونق چهره سازی و از سوی دیگر توجه بیشتر به طراحی از اندام انسان ها و در نتیجه رعایت دقیق تر تناسبات و شبیه سازی گردید.
از میان نقاشان بسیاری که در این دوران هنرآفرینی کرده اند، شهرت و رقم رضا عباسی بیش از همه شناخته شده است، اگرچه شخصیت او با وجود تحقیقات مفصلی که هنرشناسان انجام داده اند، کمابیش در پرده ای از ابهام باقی مانده است.
یکی از دلایل این ابهام وجود هنرمندان هم نام او و یا امضاهای متفاوت او در دوره های مختلف است. ضمن اینکه مطالب قاضی احمد در گلستان هنر پیرامون نقاشی به نام آقا رضا که به ورزش کشتی علاقه ای مفرط داشته و همین موضوع سرانجام باعث کناره گیری او از نقاشی و طرد شدنش از دربار گردیده است نیز به ابهام دامن زده است. این نقاش فرزند مولانا علی اصغر کاشانی بوده که در چهره سازی مهارت داشته و در جوانی به دربار شاه عباس اول راه یافته و از او لقب “رضا مصور خاصه” دریافت کرده است.
در هر حال هنرمند معروف رضا عباسی، با امضاء “رقم کمینه رضا عباسی” آثارش را رقم زده است و عموما این امضا پس از سال 1020 ه.ق. در پای آثار او دیده می شود.
شیوه کار رضا عباسی با تمایل به بازنمایی طبیعت و ضبط حرکات و حالات طبیعی پیکرها بسیار ساده و روان است. در طراحی، از خطوط پرتحرک و سیال که به کمک قلم مو و نی قلم به وجود آمده اند بهره برده و قلم گیری هایش از همان پیچ و تاپی برخوردار است که در خوشنویسی شکسته نستعلیق دیده می شود.
شیوه کار رضا عباسی توسط شاگردانش تا اواخر سده یازده هجری قمری و حتی پس از آن ادامه یافت. شاگردان متعدد او روش کار و طراحی های او را به صورت پالوده تری ادامه دادند و این شیوه، روش مسلط نقاشی و طراحی در مکتب اصفهان شد. به همین دلیل، همواره مکتب نقاشی اصفهان به نام مکتب رضا عباسی نیز شهرت یافته است.
از میان شاگردان رضا عباسی می توان به محمد قاسم، محمد یوسف، محمدعلی تبریزی، افضل الحسینی و معین مصور اشاره کرد. نقاش اخیر، معین مصور را می توان از وفاداترین هنرمندان به شیوه استاد نام برد و پرتره ای نیز به قلم او از رضا عباسی باقی مانده است که در آن سال فوت استاد را 1044 هجری قمری ذکر کرده است.
از آثار رضا عباسی علاوه بر رقعه های متعدد، نسخه های مصوری نیز، از جمله نقاشی های رقم دار یک نسخه از دیوان حافظ، متعلق به بخش دوران اسلامی موزه ملی ایران به جا مانده است. خوشنویسی این نسخه رقم شاه قاسم را دارد و بین سال های 1026 تا 1028 کتابت و نقاشی شده است و پنج صفحه مصور آن که “رقم کمینه رضا عباسی” را دارد. علاوه بر این تعدادی از آثار رقم دار رضا عباسی و شاگردان او در مرقع گلشن متعلق به موزه کاخ گلستان وجود دارند.
از میان نسخه های مصور و رقعه هایی که تحولات نقاشی مکتب اصفهان را نشان می دهند، می توان به نقاشی های سه نسخه بسیار مهم دیگر نیز اشاره کرد. یکی از آنها نقاشی های کتاب عالم آرای شاه اسماعیلی متعلق به موزه رضا عباسی است که شرح زندگی و جنگ های شاه اسماعیل اول است و نوزده نقاشی آن منسوب به معین مصور است.
نقاشی های این کتاب با شیوه سترگ نمایی پیکرها و پرداخت بسیار اندک به جزئیات معماری و مناظر، از نظر بصری، تحرک بیشتر را در تصویر به وجود آورده است و سطرهایی از متن که در پایین و بالای نقاشی ها آمده، شیوه سهل الوصول تری را در کتاب آرایی سده دوازدهم نسبت به سده یازدهم نشان می دهد.
نسخه دیگر، کتاب ابومسلم نامه متعلق به موزه رضا عباسی است که نقاشی هایی از مکتب اصفهان مربوط به دوره شاه عباس دوم را نشان می دهد.
نسخه شاهنامه رشیدا نیز توسط عبدالرشید دیلمی در نیمه نخست سده یازدهم هجی قمری کتابت شده و دارای 93 نگاره بدون امضاست که در موزه گلستان تهران نگهداری می شود. نگاره های این نسخه، نمونه های بسیار زیبایی از شیوه پالوده و جاندار مکتب نقاشی اصفهان را به نمایش می گذارد.

 

منابع:
  1. کتاب “شاهکارهای نگارگری ایران”، سیر تحول نگارگری ایران، عبدالمجید حسینی راد

Visits: 1

keyboard_arrow_up