مکتب تبریز اول (ایلخانی، مغول)

 

از عهد حکومت آخرین ایلخانانی که به اسلام گرویدند و تسلیم فرهنگ و تمدن ایرانی شدند، به تدریج دوره ثبات و آرامش سیاسی در کشور برقرار گردید و با کارگزاری و مشارکت ایرانیان در دستگاه حکومت ایلخانان، به دلیل کاردانی و تجربه ای که در اداره امور کشور داشتند، مجددا فعالیت های علمی و فرهنگی رونق گرفت و آبادانی و سازندگی شهرها مورد توجه واقع شد. از جمله هنگام حکمرانی غازان خان (703-694 ه.ق.) که خود را محمود نام نهاد، رشیدالدین فضل الله همدانی (حدود 718-645 ه.ق.) پزشک و تاریخ نویس به وزارت رسید.
تحت سرپرستی و با حمایت او، ربع رشیدی در جوار پایتخت، شهر تبریز، بنا نهاده شد و بسیاری از دانشمندان، خوشنویسان، هنرمندان و نویسندگان در آنجا گرد هم آمدند و کارگاه های مصورسازی و ساخت نسخه های خطی فعال شدند. از همین زمان است که مکتب نقاشی تبریز در دوره ایلخانی، سده هشتم هجری قمری، به پختگی می رسد.
این مکتب، شخصیت و ویژگی های خود را بیش از همه در نسخه های مصور جامع التواریخ که تالیف خود رشیدالدین است و گفته می شود در مجموع حدود بیست نسخه از آن به فارسی و عربی تهیه و مصور شده است و نسخه ای از شاهنامه فردوسی (حدود 753 ه.ق.)، که برای ابوسعید ساخته شد و به غلط به “شاهنامه دموت” شهرت یافته است، نشان میدهد.
نگاره های سه نسخه بازمانده از جامع التواریخ، یکی به تاریخ 707 ه.ق. کتابخانه ادینبورو، دارای 70 نقاشی؛ دیگری به تاریخ 714 ه.ق. دارای 100 تصویر و سومی نسخه فارسی این کتاب در کتابخانه موزه توپقاپو سرای استانبول به تاریخ 717 ه.ق. در ربع رشیدی ساخته شده اند. نقاشی های این نسخ عموما با پرداخت طبیعت گرایانه، پیکرهای بلندقامت با لباس های پین خورده و حرکات و رفتار واقع نمای آدم ها و اسب ها و همچنین با به کارگرفتن رنگ های تیره – روشن و ایجاد حالتی از حجم نمایی و نیز استفاده از خطوط قوی، شخصیتی از نقاشی ایرانی را که تحت تاثیر ویژگی های ناشی از تسلط مغولان و نقاشان شرق دوره بوده است به نمایش می گذارد. این ویژگی ها البته تا اواخر سده هشتم به تدریج رنگ می بازد، آن چنان که در نگاره های مربوط به شاهنامه فردوسی، حدود 735 ه.ق. که برای ابوسعید ساخته شد، اگرچه برخی ویژگی ها، مثل توجه به واقع نمایی و نشان دادن حالات و احساسات انسانی در رفتار پیکره ها وجود دارد، اما لطافت و پختگی هنر ایرانی در نفوذ تزیین گرایی و رنگ آمیزی و پرداخت صحنه ها، جای خود را به خوبی باز کرده است.
خوشبختانه یک برگ از این شاهنامه، متعلق به موزه رضا عباسی می باشد. قطع بزرگ این نسخه و پرداخت سترگ نمایانه پیکره ها به خوبی دورشدن از تاثیرات هنر شرق دور را در اواخر سده هشتم نشان می دهد. علاوه براین همزبانی نگاره های این نسخه با روایات داستانی شاهنامه و نمایش صحنه های تاثر برانگیز و هیجانی آن باعث می شود که تصاویر آن را از بی نظیرترین نمونه های نقاشی ایلخانی بدانیم. در موزه رضا عباسی، دو نگاره از یک شاهنامه قدیمی، مربوط به اوایل سده هشتم هجری قمری و احتمالا قدیمی تر از شاهنامه ابوسعیدی نیز وجود دارد.
در همه این شاهنامه های مشابه، صفحات دارای شش ستون نوشته و نقاشی ها از نظر طراحی و اجرا شبیه هم هستند و حداقل ممکن است مربوط به یک دوره و یا حاصل قلم یک نقاش و خوشنویس باشند. شیوه اجرای این نقاشی ها، که محل دقیق ساخته شدن آنها روشن نیست، ضمن دارابودن عناصری از تاثیرات مغولی دوران ایلخانی، از نظر ترکیب بندی در کادر مستطیل افقی کشیده، تخت بودن زمینه ها و طراحی و اندازه پیکرها مشابه تصاویر مکتب شیراز در سده هفتم هجری قمری و از جمله مشابه نقاشی های کتاب ورقه و گلشاه است.
بی شک نگاره های دیگر کتاب های مصور این دوره در تبریز، همچون کلیله و دمنه حدود 775 هجری قمری و شاهنامه فردوسی حدود 772 هجری قمری که هر دو در موزه توپقاپو سرای استانبول نگهداری می شوند، با صراحتی بیشتر، استیلای ویژگی های نگارگری ایران را نشان می دهند، همچنان که این ویژگی ها در نگاره های متعلق به سده هفتم، از جمله نگاره های نسخه معروف منافع الحیوان ابن بختیشوع دیده می شود. در این نسخه که قبل از شکل گیری ربع رشیدی در اواخر سده هفتم، در مراغه مصور شده، تصاویری از حیوانات به شیوه ای طبیعت گرایانه بر زمینه هایی که عموما درختان و بوته ها و پرندگان با رنگ های زنده، محیط طبیعی زندگی حیوانات را نشان می دهند، نقاشی شده است. خطوط کناره نما، ترسیم جزئیات اندام و برجسته نمایی با استفاده از پرداخت هاشوری، بهره گیری از خاکستری های رنگی در نقاشی حیوانات و بازنمایی رفتار طبیعی آنها، از ویژگی های قابل توجه نگاره های این نسخه است.
همانطور که اشاره شد، در پس زمینه های تصاویر این نسخه، عموما فضای نقاشی های ایرانی حاکم است و این ویژگی ها در آثاری که متعلق به مکتب نقاشی شیراز سده هفتم می باشند، بیشتر دیده می شوند. چراکه منطقه فارس، با سوابق تاریخی دوران ساسانی، سنت های هنر ایرانی را بیش از سایر نواحی تجربه و پاسداری کرده است. از جمله در نسخه مصوری از ورقه و گلشاه عیوقی، متعلق به اواخر سده ششم هجری قمری که در موزه توپقاپو سرا نگهداری می شود.
این نسخه دارای 71 تصویر است که در کادرهای مستطیل افقی کشیده شده، متناسب با نظم اشعار به زبان فارسی، در کتاب آمده اند. زمینه های نگاره ها عموما با رنگ های تخت رنگ آمیزی و با نقوش گیاهی تزیین شده اند و قد آدم ها و اسب ها، معمولا به اندازه ارتفاع کادر است. با توجه به ویژگی های نگاره های این نسخه و نقاشی های سایر نسخ در جنوب ایران، خواهیم دید که این بخش از ایران در طول دوران ایلخانی، علی رغم تاثیراتی که مغولان در نگارگری غرب ایران، مکتب تبریز پدید آوردند، توانست تا حدود زیادی سنت های نقاشی ایرانی را پاس بدارد و کمتر دستخوش تحولات و تاثیرات ناشی از حضور مغولان گردد.

 

منابع:
1- کتاب “شاهکارهای نگارگری ایران”، سیر تحول نگارگری ایران، عبدالمجید حسینی راد

Visits: 1

keyboard_arrow_up