تاریخ نگارگری در جهان
نمیتوان به صورت دقیقی تاریخ دقیق تولد نگارگری را مشخص کرد، زیرا از دورانهای بسیار قدیم مانند دوران استادیزه (حدود ۳۰۰۰-۳۰۰ قبل از میلاد) و دوران سومر (حدود ۳۵۰۰-۲۳۰۰ قبل از میلاد) نشانههایی از فعالیتهای نگارگری در گوشههایی از جهان وجود دارد.
در طول تاریخ، روشها و فنون نگارگری تکامل یافتهاند و از نگارگری سنگی و دیواری گرفته تا نگارگری روی کاغذ، نقاشیهای روغنی و تصاویر دیجیتالی امروزی، تنوع زیادی وجود دارد.
پرونده جهانی نگارگری به نام ایران، ازبکستان، آذربایجان و ترکیه در یونسکو ثبت شده است. ایران از هندوستان هم دعوت کرده به این پرونده ملحق شود. همه این کشورها بهمراه افغانستان در حوزه جغرافیایی و بستر ایران فرهنگی قرار دارند. اما نگارگری در جغرافیای سیاسی امروز، تحت تأثیر مستقیم ایران، در دوره اسلام شکل میگیرد.
نگارگری در ازبکستان:
پس از فروپاشی حکومت مغولان تیموری و روی کار آمدن مکتب صفوی و همدوره با آن، در شرق ایران به مرکزیت بخارا، مکتب هنری دیگری شکل گرفت که به مکتب ازبکها (شیبانی ها) و یا مکتب بخارا مشهور است. این مکتب که به شدت از سبک کمال الدین بهزاد و مکتب هرات متاثر بود، در دربار ازبک ها رشد کرد و قوام یافت. شیبانی خان با پیروی از رویه نیاکان مغولی خود، تعداد زیادی از هنرمندان و صنعتگران را با خود برده و در بخارا اسکان داد. این روند در سال 941 هـ.ق زمانی که هرات دوباره دچار حملات ازبکان شد، تکرار گردید. به طور کلی بسیاری از کارگزاران فرهنگ در هرات به بخارا دعوت یا فرستاده شدند و سپس همکاری نزدیک استادان محلی با آنان، هنر نومایه ای را به بار آورد که سبب معروفیت فرهنگ بخارا در سده دهم شد. سرانجام در سال 1008 هـ.ق شیبانیها سقوط کردند و مکتب بخارا بیش از آن دوام نیافت و رو به زوال نهاد.
ویژگی و گیرایی خاص نقاشی بخارا تا حدی مبتنی بر ساده کردن کلی قواعد کهن تر و کاربرد بیش از حد رنگهای خالص بود.
رنگ آمیزی سبک بخارای اوسط قرن دهم غنی، ولی ساده است و همین سادگی، خصوصیات مشخص و جالب کارهای اواخر مکتب بخارا را تشکیل می دهد، که بر اساس کار بهزاد یا مکتب او بوده است. انواع پیکره ها در آثار بخارا نسبتا کوتاه و تنومند نمایش داده شده اند و تاثیر مکتب بهزاد را در طراحی، رنگها و در حالات و حرکات آنان آشکارا می توان دید.
نگارگری در ترکیه:
سلاطین عثمانی به پیروی از آداب و رسوم سلجوقیان در ترویج فرهنگ و ادب ایرانی کوشیدند و نظام دیوانی و تشکیلات اداری سلجوقیان که تقلیدی از نظام دیوانی ایران بود به عنوان یک الگوی سیاسی از سوی سلاطین عثمانی پذیرفته شد. در قرن شانزدهم، پس از فتح تبریز توسط عثمانیان، به دلیل نفوذ ایرانیان انواع روایت های قهرمانانه، افسانه های مربوط به حیوانات، آثار ادبی و داستان های عامیانه توسط نگارگران ترک تصویرسازی شد.
سلطان سلیم دوم بسیاری از هنرمندان ایرانی را به قصر خود برد. با ورود این هنرمندان دو سبک متفاوت نگارگری در ترکیه آن روز شکل گرفت. هنرمندانی که سابقا در توپکاپی به نقاشی کشیدن مشغول بودند بیشتر روی موضوعات تاریخی و مستندات زندگی خاندان سلطنتی کار می کردند و هنرمندان ایرانی بیشتر به تجسم دیوان اشعار فارسی می پرداختند. به این ترتیب نگارگری ترکی به مرور از نگارگری ایرانی تاثیر پذیرفت و نه تنها در زمینه نقاشی، بلکه در زمینه زبان، ضرب المثل ها و مفاهیم نیز شاهد تاثیرپذیری آن ها از شیوه ایرانی بودیم.
نگارگری در هندوستان:
نقاشی هندی در کل به دو دسته نقاشی دیواری و نقاشی مینیاتور یا نگارگری تقسیم میشود. از نمونه های نقاشی دیواری می توان به نقاشی های باستانی غار معابد آجانتا و الورا در شهر اورنگ آباد ایالت ماهاراشترا در غرب هند اشاره کرد و در مورد نگارگری می توان از نگارگری های نفیس و زیبای دوره مغول ها یا گورکانیان هند نام برد که به سبک مغولی معروف است. از لحاظ منطقه ای نگارگری هندی را می توان به دو دسته نگارگری شرق هند و نگارگری غرب هند که هر کدام در واقع خصایص و ویژگی های خاص خود را دارند تقسیم کرد. نگارگری شرق هند از قرن ۱۰ میلادی توسعه و اشاعه یافت و بیشتر موضوعات درباره زندگی بودا و بودیسم می باشد. نگارگری غرب هند نیز از قرن ۱۰ میلادی در ایالت راجستان رشد و نمو کرد و موضوعات آن درباره دین هندو، دین جین، ادبیات سانسکریت و داستان های حماسی کهن هندو بوده که بیشتر برای تزیین کتب و دیوارهای قصرها از آن بسیار استفاده می شده است.
از مهمترین مکاتب نقاشی و نگارگری در هند می توان به مکاتب راجستانی، مغولی، مورال، پهاری، میسور، تانجور، مادوبانی، بنگال، قلم کاری، کالی گت، وارلی، پد، پتو، تارو، پت چیتر، سورا، کانگرا، شیکا واتی، بسولی، کمپانی اشاره کرد.
نگارگری در افغانستان:
قدمت و پیشینه نگارگری را در افغانستان در طول دوره های مختلف حتی قبل از اسلام می توان ردیابی نمود. آثار دوران کهن سنگی قدیم و میانه، فاقد نقوش و آثار دوران کهن سنگی جدید دارای نقاشیهای خطی زیگزاگ هستند. در عهد برنز روی سفالهای منقوش با شیوة طراحی هندسی و ترسیمات شامل اشکال هندسی نظیر لوزی، مربع و نیز خطوط موازی بوده و طراحی گل عشق و حیوانات نظیر بز، با رعایت تناسبات واقعی و به شیوة خطی انجام شده است. در آثار عهد نوسنگی نیز شامل طراحیهای واقعگرایانه و یا سمبولیک از حیوانات، گیاهان و همچنین نقوش انتزاعی هندسی را میتوان ملاحظه کرد. در عصر کوشانیان، نقاشیها بر روی عاج و شیشه با فیگورهای خلاصهشده و در دو مکتب گانداهارا و ماتورا نیز میتوان نقاشی بودا و موضوع حیات او را مشاهده کرد.
نقاشیهای دیواری عهد غزنوی در کاخها و برج و باروها نیز از زیباییشناسی خاص منطقه بهره میبرد. در عهد تیموری با ظهور اساتیدی چون بهزاد، شاهد نقطة اوجی از نظر زیباییشناسی شکل و محتوا هستیم که رفتهرفته افول کرد و نشانی از نگارگران دوران بعدی وجود ندارد. اما از زمان شاهان درانی تا اصلاحات امانی، نقاشانی چون محمد عظیم ابکم، میرحسامالدین، محمدرضا نقاش، محمد حیدر و علی احمد ظهور کردند که رهروان سنتهای نقاشی افغانستان تا پیش از ورود زیباییشناسی نقاشی آکادمیک غرب بودند.
منابع:
https://tarikhema.org/ancient/ 77489/نگارگری-ایرانی؛-هنر-۱۲-هزار-ساله/
https://article.tebyan.net/ 268189/هنر-نگارگری-در-دوره-ازبک
Renovation of “Traditional Turkish Painting Art” in a New Way in Contemporary Turkey (from 1900 onward)
https://anthropologyandculture.com/ بررسی-مکاتب-نقاشی-در-هند/
https://www.jaco-sj.com/article_163851.html
Visits: 4