مکتب تبریز دوم (مکتب صفوی)

 

شکل گیری سلسله صفوی در سده دهم هجری قمری، هم اتحاد و تحول مذهبی و سیاسی و هم تحول تاریخی – فرهنگی و شکوفایی هنری را برای ایران به ارمغان آورد.
اسماعیل صفوی (930-892 ه.ق.)، نوه شیخ صفی الدین اردبیلی، موسس و اولین پادشاه این سلسله، در سال 907 هجری قمری، تبریز و آذربایجان را فتح کرد و سپس به تسخیر اصفهان، یزد، کرمان و جنوب خراسان پرداخت و در سال 914 هجری قمری، بغداد و دیار بکر را از دست خاندان آق قویونلو بیرون آورد. بزرگترین اقدامی که شاه اسماعیل پس از این فتوحات بعمل آورد، پاکسازی شرق ایران از وجود ازبکان در سال 916 هجری قمری بود. او پس از قتل شیبک خان ازبک به هرات رفت و این شهر را تصرف کرد.
اگرچه گفته شده است که شاه اسماعیل پس از قلع و قمح ازبکان، برخی از هنرمندان کارگاه های هرات، از جمله استاد بهزاد را با خود به تبریز برده است، اما این احتمال چندان قابل اعتماد نیست. چراکه در آن ایام هنوز تبریز ثبات لازم برای گسترش کارگاه های دربار صفوی را نداشته است؛ مگر اینکه در هنگامه غارت تبریز در سال 920 هجری قمری توسط سپاهیان عثمانی و در بحبوحه جنگ چالدران، همان طور که مصطفی عالی در مناقب هنروران گفته است، شاه اسماعیل به سبب علاقه به بهزاد، او را در غاری پنهان کرده باشد، و پس از خاتمه جنگ و یا دو سال پس از آن، هنگامی که طهماسب میرزای دو ساله به عنوان حاکم هرات در آنجا مستقر شد، هنرمندان و از جمله بهزاد، مجددا به همراه او به هرات بازگشته و در آنجا مانده باشند، تا در سال 928 هجری قمری که طهماسب میرزا به عنوان ولیعهد به تبریز مهاجرت کرد، در معیت او مجددا از هرات به تبریز آمده باشند، چرا که فرمان کلانتری بهزاد بر امور کارگاه و کتابخانه سلطنتی نیز مربوط به همان سال است.
در هر حال حضور بهزاد و برخی دیگر از هنرمندان هرات که با او به تبریز آمدند، تاثیر و نقش مهمی در شکل گیری مکتب نقاشی تبریز در نیمه اول سده دهم داشته است. بعلاوه، منسوب کردن استاد مجربی همچون بهزاد به عنوان کلانتر کتابخانه، هم شخصیت برجسته او و هم اهمیت دادن شاه اسماعیل به رونق کارگاه های سلطنتی تبریز را نمایان می سازد، هم چنان که در دوران شاه طهماسب، دستاوردهای ارجمند این کارگاه و استادان آن به هنر ایران عرضه شد.
مکتب نقاشی تبریز که هنرمندان برجسته آن میراث هنر ترکمان و تیموری را پشت سر گذارده بودند، به زودی آثاری بزرگ و شکوهمند را به وجود آورد. هنری که در این مکتب شکل گرفت، تاثیرات خود را در وهله اول همراه با تحولات حاکمیت به قزوین و مشهد انتقال داد، سپس به هرات، اصفهان، شیراز و سایر نواحی رسوخ کرد.
تاثیرات مکتب صفوی، مرزهای ایران را نیز پشت سر گذارد و همچنان که هنر ایران در اواخر دوران تیموری به بخارا نفوذ کرد، به ترکیه و هند رخنه نمود و هنر نقاشی این سرزمین ها را تا چند سده تحت تاثیر کار هنرمندان ایرانی قرار داد.
نقاشی های مکتب تبریز در این زمان، بیش از آثار هر دوره دیگر در هنر ایران، شکوهمند و خیره کننده اند. این آثار اوج هنر عارفانه نگارگران ایرانی در پرداخت و ترسیم صحنه هایی را که جز با ادراک معنوی هنرمندان از جهان حاصل نمی شود، به نمایش می گذارد. گویی چشم دل هنرمندان مکتب تبریز به روی حقایقی از جهان واقع گشوده شده است که در نظر انسان های بی بهره از نگاه معنوی به عالم، پوشیده است: طراحی به قوت پیکرها در حالت های مختلف با پوشش های رنگین، ترکیب بندی های استادانه، تزئین صحنه های معماری با نقوش هندسی و گیاهی بسیار دقیق با استفاده از خطوط ظریف و رنگ های چشم نواز، منظره پردازی خیال انگیز که تصورات مثالی بهشت برین را با گل ها و بوته های رنگین و سروهای طناز در کنار درختان پرشکوفه تجسم بخشیده است، آسمان لاجوردی با ابرهای رویایی و مرغانی با پرهای رنگین که روی شاخسارها در پروازند و فرشتگانی که هر لحظه از آسمان به زمین می آیند تا فضایی روحانی و شاعرانه را تصویر کنند.
چنین می نماید که جهان غیب و جهان ظاهر به طرزی یکپارچه در نظر هنرمندان مکتب تبریز و آثار ارجمند آنها نمایان شده است. این ویژگی ها در برجسته ترین آثار مکتب تبریز که برای نسخه های شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی، که هر دو برای شاه طهماسب تهیه شدند و دیوان حافظ که برای سام میرزا ساخته شده، دیده می شوند.
نام مکتب تبریز صفوی با نام هنرمندان برجسته ای درآمیخته است که برترین آنها “استاد نظام الدین سلطان محمد است که تصویر را به جایی رساند که با وجود هزار دیده، فلک مثلش ندیده” و وقتی که بهزاد از هرات به عراق آمد، استاد سلطان محمد روش قزلباش را بهتر از دیگران ساخته بود. آقا میرک، نقاشی از دارالسلطنه اصفهان؛ میرمصور، که اصل او از بدخشان بود و اسمش منصور؛ شیخ زاده، دوست محمد، دوست دیوانه، و پس از اینها؛ میرزا علی فرزند سلطان محمد، میر سیدعلی فرزند میرمصور، مظفرعلی، خواجه عبدالصمد، خواجه عبدالعزیز، شیخ محمد، قدیمی، عبدالوهاب … و برخی دیگر.
از میان نسخه هایی که در کارگاه سلطنتی تبریز مصور شدند، افضل از همه، شاهنامه فردوسی است که برای شاه طهماسب ساخته شد و خوشبختانه تعداد 118 صفحه مصور آن که از گران قدرترین آثار نقاشی ایرانی هستند پس از انقلای اسلامی به ایران بازگردانده شد. سرگذشت این شاهنامه، نمونه ای است از حرمانی که بر بسیاری از میراث گرانبهای هنر ایرانی، اعم از نسخه های خطی و غیره در طی سده های اخیر گذشته است. این سرگذشت ها، مصایبی هستند که بر زیباترین و لطیف ترین آثار وجودی انسان ها رفته است و دل هر صاحبدلی را به درد می آورد.
پس از سال های دراز کشمکش، جنگ و خونریزی های مکرر میان صفویان و عثمانی ها، سرانجام در سال 969 هجری قمری عهدنامه آماسیه میان شاه طهماسب و شاه سلیمان عباسی به جنگ و ناملایمات و مخاصمات میان دو کشور پایان داد. پس از فوت شاه سلیمان در سال 974 هجری قمری، شاه طهماسب برای تداوم و استحکام آن عهدنامه با سلطان سلیم دوم، هیئتی مرکب از صاحب منصبان و بازرگانان را با جواهرات و پیشکش های با ارزش، از جمله یک نسخه خطی قرآن کریم و شاهنامه فردوسی، که برای خود شاه کار شده بود، به دربار او فرستاد.
این نسخه در حالی که یادداشت های کتابدار سلطان سلیمان سوم، عنوان هر یک از نگاره های آن را مشخص نموده بود، تا اواخر سده هجدهم میلادی در کتابخانه دربار عثمانی موجود بوده است و پس از آن تا مدت ها از آن اطلاعی در دست نبود، تا آن که سرانجام در سال 1903 میلادی، در نمایشگاه هنر اسلامی پاریس ظاهر شد درحالی که توسط بارون ادموند دو روچیلد (Baron Edmond de Rothschild) به نمایشگاه به امانت سپرده شده بود.
این نسخه سپس در سال 1959 میلادی توسط آرتور هوتون (Arthur Houghton) خریداری شد. پس از چندی آقای هوتون 78 صفحه مصور آن را برای رهایی از بدهی مالیاتی به موزه متروپولیتن نیویورک می دهد. از آن پس تعدادی دیگر از صفحات مصور آن – در مجموع 62 صفحه – در حراجی های مختلف به مجموعه داران فروخته شد تا آن که در سال 1373 هجری شمسی، باقیمانده صفحات آن مشتمل بر 118 نگاره و جلد سوخت طلایی و باقی صفحات متن، به وطن بازگردانده شد. یکی از نگاره ها با عنوان “بهرام چوبین ساوه شاه را می کشد” متعلق به گنجینه موزه رضا عباسی است که در سال 1356 برای این موزه خریداری شده است.
 نسخه با اهمیت دیگری که می توان به آن اشاره کرد و نقاشی های آن احتمالا آثار قلم هنرمندان تبریزی در اوایل نیمه دوم سده دهم است، خمسه نظامی است که در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری نگهداری می شود. مجالس نقاشی این کتاب که تمام صفحه را فراگرفته اند، تاثیراتی از نقاشی اوایل سده دهم هجری قمری دربارهای ترکمان تبریز را نشان می دهد. این نسخه به خط مرشد ابن خواجه میرک شیرازی به سال 956 هجری قمری کتابت شده و دارای 20 نگاره عالی و چهار سرلوح مذهب بدون امضاء است.
نقاشی های این نسخه با ترکیب های فشرده و پرکار و رنگ آمیزی غنی، در قسمت بالا، فراتر از خط افقی کادر پیش بینی شده ادامه یافته است، به طوری که بخش مهمی از ترکیب ها که فرازی دیگر از روایت و مضمون داستان را نشان می دهد، در بالای تصویر اجرا شده است. ترکیب این نقاشی ها در کادر مستطیل عمودی بلند و شیوه پرداخت جزئیات و فضاسازی های آنها شبیه به نگاره های خمسه ای متعلق به موزه قاهره، مربوط به اوایل سده دهم هجری قمری است (911-901 ه.ق.). ظاهرا ساخت نگاره های این خمسه قدیمی پیش از به قدرت رسیدن شاه اسماعیل ادامه یافته است.
انتقال پایتخت از تبریز به قزوین و به موازات آن، تغییر رویه شاه طهماسب در ادامه حمایتش از کارگاه های مصورسازی در اوایل نیمه دوم سده دهم، موجب کاهش تولیدات هنری این کارگاه ها شد. در همان حال، پراکنده شدن و مهاجرت برخی از هنرمندان کارگاه های سلطنتی سبب شد تا میراث هنر و تجارب گرانبهای هنرمندان مکتب تبریز به مراکز دیگر انتقال یابد.
یکی از نسخه های مکتب تبریز کتاب پنج گنج عبدالرحمن جامی است که در سال 928 ه.ق. به قلم علی الحسینی هروی کتابت شده و در کتابخانه موزه کاخ گلستان نگهداری می شود. ده نگاره زیبای این نسخه بدون امضا، اما منتسب به نقاشان مکتب تبریز و شاگردان استاد بهزاد است. نقاشی های این نسخه نشانه ها و تاثیراتی قوی از مکتب بهزاد و شاگردان او را در خود دارند.
این موضوع را می توان از انتساب هایی که بعدا صورت گرفته و روی هر یک از نگاره ها نام نقاش اضافه شده است نیز بخوبی دریافت. با توجه به تاریخ سند (928 ه.ق.) ممکن است نگاره های این کتاب هنگام عزیمت بهزاد به تبریز و انتساب او به کلانتری کتابخانه و کارگاه سلطنتی تبریز به سرپرستی او و توسط شاگردانش ساخته شده باشند. نگاره هایی از این نسخه منتسب به مقصود، مظفرعلی، قاسم علی چهره گشا و سلطان محمد شاهی است.
نسخه دیگر خمسه نظامی به تاریخ 933 هجری قمری، متعلق به موزه ملی ایران است. اگرچه محل ساخته شدن این خمسه مشخص نیست ولی نگاره های زیبای آن، تاثیرات مکتب تبریز در نیمه اول سده دهم را بخوبی نشان می دهند. در عین حال، بخش بندی ساده و هندسی این نگاره ها با مادرهای مرتب، ترسیم زمین با پوشش گیاهی کم پشت و تنک، ویژگی های مکاتب نگارگری شیراز و هرات را در خود دارند.
در این میان باید به انتساب ابراهیم میرزا (984-946 ه.ق.) به حکمرانی مشهد اشاره کرد که در آنجا با راه اندازی کتابخانه و کارگاه سلطنتی کتاب سازی، تعدادی از هنرمندان مکتب تبریز و کتابخانه عمویش شاه طهماسب را به دربار خود فراخواند. برجسته ترین محصول کارگاه دربار ابراهیم میرزا نسخه مصور هفت اورنگ جامی است که به حمایت این شاهزاده و برای او ساخته شد. این نسخه هم اکنون جزو مجموعه گالری فریر است و نگاره های آن از زیباترین آثار نگارگری ایران در نیمه دوم سده دهم هجری قمری به شمار می آیند.
هنرمندانی چون میرزا علی، مظفرعلی و شیخ محمد در نقاشی مجالس این نسخه هنرنمایی کرده اند. ضمن این که نگاره های آن تحولات و دگرگونی تجارب هنرمندان دربار صفوی را در فاصله میان ساخته شدن شاهنامه و خمسه طهماسبی در نیمه اول سده دهم تا آثار نیمه دوم همین سده در مشهد، بخوبی نشان می دهد.
منابع:
  1. کتاب “شاهکارهای نگارگری ایران”، سیر تحول نگارگری ایران، عبدالمجید حسینی راد

Visits: 1

keyboard_arrow_up